اختلال مسخ شخصیت گسست پنهان هویت
اختلال مسخ شخصیت (Depersonalization-Derealization Disorder یا DPDR) یک اختلال تجزیهای است که در آن فرد احساس میکند از بدن یا ذهن خود جدا شده (مسخ شخصیت) یا جهان اطراف غیرواقعی، مهآلود یا مصنوعی به نظر میرسد (مسخ واقعیت). این حالت اغلب با اضطراب، استرس شدید، تروما یا مصرف مواد همراه است، اما موقتی یا مزمن میشود. درمان معمولاً شامل رواندرمانی (مانند CBT) و گاهی داروهای ضداضطراب است.
اختلال مسخ شخصیت گسست پنهان هویت
اختلال مسخ شخصیت(DDD) یا (Depersonalization & Derealization Disorder) یک مشکل روانی و اختلال تجزیهای به شمار میرود. این اختلال شخصیتی باعث میشود فرد احساساتی را خارج از بدن خود تجربه کند و از توصیف هیجانات محروم شود. شکلگیری اختلال مسخ شخصیت تحت تأثیر عوامل گوناگونی مانند عوامل محیطی، روانی و بیولوژیکی قرار دارد.
شدت علائم اختلال مسخ شخصیت بر اساس سطوح استرس، اضطراب و تغییرات شدید ضربان قلب تغییر میکند. اختلال مسخ شخصیت یکی از اختلالات روانشناختی رایج است که در آن فرد احساس جدایی و بیگانگی از خود و محیط اطرافش را تجربه میکند. افراد مبتلا به این اختلال تصور میکنند که احساسات و افکارشان غیرواقعی است یا انگار خود را از بیرون تماشا میکنند.
این حالت معمولاً موقتی است، اما در برخی موارد به صورت طولانیمدت ادامه مییابد و بر عملکرد روزمره زندگی تأثیر منفی میگذارد. این اختلال اغلب در واکنش به استرس شدید یا تروما ایجاد میشود و گاهی با اختلالات اضطرابی یا افسردگی همراه است. درک و درمان این اختلال از طریق روشهای رواندرمانی و در صورت نیاز دارودرمانی، به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا کمک شایانی میکند.
اختلال مسخ شخصیت (دگرسان بینی خویشتن) چیست؟
اختلال مسخ شخصیت یکی از اختلالات روانی است. در این اختلال، گسست از خویشتن مشاهده میشود. فرد مبتلا به این اختلال همواره احساس میکند که اتفاقات جهان اطراف خارج از واقعیت است و خود او خارج از بدنش قرار دارد. اختلال مسخ شخصیت با عناوین مختلفی مانند زوال شخصیت و سندرم شخصیتزدایی شناخته میشود.
سندرم شخصیتزدایی در مه ۲۰۱۳ میلادی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا در نسخه پنجم DSM به عنوان یک اختلال تجزیهای معرفی شد. اختلال تجزیهای یا گسستگی، برجستهترین نوع اختلال روانی است. اختلال تجزیهای شامل اختلال هویت تجزیهای، گریز تجزیهای، فراموشی تجزیهای و مسخ شخصیت میشود. در طیف اختلالات تجزیهای، مسخ شخصیت و مسخ واقعیت جزو مهمترین علائم قرار دارند.
تحقیقات نشان میدهند که در جمعیت عمومی، بیشترین آمار شیوع اختلال مسخ شخصیت به نوجوانان و جوانان اختصاص دارد. علاوه بر این، بیماری شخصیتزدایی در بانوان در مقایسه با آقایان در مقادیر بیشتری مشاهده میشود.

مسخ واقعیت (دگرسان بینی محیط) چیست؟
مسخ واقعیت پدیدهای مربوط به سلامت روان است که با احساس جدایی یا دوری از محیط اطراف یا تجربه احساس غیرواقعی بودن دنیای بیرون توصیف و مشخص میشود. افرادی که مسخ واقعیت را تجربه میکنند، ممکن است احساس کنند که در حال مشاهده دنیا از راه دور هستند، گویی همه چیز در اطرافشان غیرواقعی، رویایی، مهآلود یا مصنوعی و تحریفشده است.
این تجربه میتواند منجر به احساس سردرگمی، پریشانی و اضطراب شود. علاوه بر این، میتواند شامل احساس جدایی از محیط باشد، گویی که آنها از طریق یک حجاب یا مانع شیشهای جهان را تماشا میکنند. مسخ واقعیت میتواند به عنوان نشانهای از شرایط مختلف سلامت روان، همچون اختلالات اضطرابی، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلالات تجزیهای، رخ دهد.
همچنین میتواند در اثر استرس، ضربه، مصرف مواد مخدر یا عوامل دیگر ایجاد شود. مسخ واقعیت اغلب با مسخ شخصیت همراه است. علائم ناشی از این دو اختلال میتواند بسیار آزاردهنده باشد و زندگی روزمره افراد را مختل کند و همچنین بر روابط، کار و رفاه کلی آنها تأثیر بگذارد.
علائم اختلال مسخ شخصیت و مسخ واقعیت
دورههای مداوم یا مکرر مسخ شخصیت، مسخ واقعیت یا هر دوی آنها میتواند ناراحتی ایجاد کند و بر عملکرد شما در محل کار، مدرسه یا سایر جنبههای مهم زندگی تأثیر بگذارد. در طول این دورهها، آگاه هستید که احساس جداییتان صرفاً یک حس است و نه واقعیت.
توصیف تجربیات و احساسات مرتبط با این اختلال میتواند چالشبرانگیز باشد. نگرانی از “دیوانه شدن” ممکن است شما را به بررسی مداوم وجود خود و تمایز میان آنچه واقعی است و آنچه نیست، وادارد. علائم معمولاً از اواسط تا اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشوند.
اختلال مسخ شخصیت در کودکان و افراد مسنتر کمتر دیده میشود. علائم اختلال مسخ شخصیت-مسخ واقعیت (DDD) عموماً به دو گروه تقسیم میشوند: علائم مسخ شخصیت و علائم مسخ واقعیت. افراد مبتلا به DDD ممکن است فقط علائم یکی از این گروهها یا هر دوی آنها را تجربه کنند.
❌عدم توانایی کنترل حرکات و گفتار
❌احساس تحریف میان بدن و اندامها، اعم از تغییر اندازه و آسیبدیدگی
❌عدم قابلیت ارتباط بخشی از احساسات به خاطرات
❌عدم ارتباط با بدن، ذهن و حواس
❌بیحسی موضعی و احساس پیچیدن پنبه در اطراف بدن

علائم مسخ شخصیت
⚠️احساس قرار گرفتن خارج از بدن خود، گاهی به گونهای که انگار از بالا به خودتان نگاه میکنید
⚠️حس جدایی از خود، گویی هویت واقعی ندارید
⚠️بیحسی در ذهن یا بدن، انگار حواستان خاموش شده است
⚠️احساس عدم کنترل بر اقدامات یا سخنان خود
⚠️حس اینکه بخشهایی از بدنتان اندازه نادرستی دارند
⚠️دشواری در مرتبط کردن احساسات با خاطرات
⚠️احساس جدایی یا بیگانگی از خود
⚠️حس غیرواقعی بودن افکار و رفتارهای شخصی
⚠️احساس مشاهده خود از خارج از بدن
⚠️ناتوانی در کنترل افکار یا احساسات
⚠️عدم ارتباط عاطفی با اطرافیان یا محیط
⚠️تجربه عدم تغییر در بدن یا واقعیت فیزیکی
⚠️مشکل در تشخیص واقعی بودن تجربیات زندگی
⚠️کاهش حس لذت یا انگیزه در فعالیتهای روزمره
⚠️مشکلات در تمرکز و حافظه
⚠️پریشانی و اضطراب ناشی از این تجربیات
علائم مسخ واقعیت
⚠️احساس بیگانگی یا ناآشنایی با محیط اطراف، برای مثال، انگار در یک فیلم یا رویا زندگی میکنید
⚠️حس عدم ارتباط عاطفی با کسانی که برایتان مهم هستند، گویی دیوار شیشهای میانتان وجود دارد
⚠️احساس اینکه اطرافتان واقعی نیست؛ محیطی که به نظر تحریفشده، تار، بیرنگ، دوبعدی یا مصنوعی میرسد
⚠️تجربه حس تحریفشده از زمان؛ گذشته ممکن است بسیار تازه به نظر برسد، در حالی که رویدادهای اخیر انگار مدتها پیش رخ دادهاند
⚠️تحریف در فاصله، اندازه و شکل اشیاء
⚠️دورههای اختلال مسخ شخصیت-مسخ واقعیت ممکن است ساعتها، روزها، هفتهها یا حتی ماهها ادامه یابد در برخی افراد، این دورهها به حالتی مداوم از مسخ شخصیت یا مسخ واقعیت تبدیل میشوند که میتواند به صورت دورهای شدت کم یا زیاد پیدا کند.
⚠️حس غیرواقعی بودن یا تغییر در محیط پیرامون
⚠️احساس مشاهده محیط مانند یک فیلم یا رویا
⚠️ناتوانی در ارتباط معمول با اشیاء
حس تغییر در ابعاد یا فاصله اشیاء
⚠️احساس تغییر در گذر زمان (مانند کند یا سریع شدن آن)
⚠️تجربه محیطی مبهم، تار یا مصنوعی
⚠️اضطراب و ترس از از دست دادن درک واقعیت
⚠️شک و تردید نسبت به واقعی بودن افراد یا موقعیتها
⚠️جدایی از محیط فیزیکی و اجتماعی
⚠️ناتوانی در تمرکز بر جزئیات اطراف
اختلال مسخ شخصیت در کودکان
برخی پزشکان معتقدند که اختلال مسخ شخصیت در دوران کودکی ریشههای ناشناختهای دارد، حتی اگر بیشتر بیماران برای اولین بار در نوجوانی یا جوانی برای درمان مراجعه کنند. استراتژیهای پیشگیرانه میتواند شامل توسعه روشهای غربالگری برای شناسایی کودکان در معرض خطر و همچنین پژوهشهای بیشتر درباره تأثیر سوءاستفاده عاطفی بر کودکان باشد.
کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال مسخ شخصیت، این حس را تجربه میکنند که جهان به نوعی «خاموش» است. توصیف آن گاهی دشوار است. بسیاری احساس میکنند که درونشان یا دنیای بیرونی دور، بیحس، عجیب یا غیرواقعی به نظر میرسد. مسخ شخصیت در کودکان یک مسئله واقعی است. اگرچه اغلب از تروما ناشی میشود، اما خواهر ناتنی پنهان اضطراب نیز هست.
مسخ شخصیت اغلب توسط کودکان و نوجوانان به دلیل ترس از شرم و خجالت کمتر گزارش میشود. احساس مسخ شخصیت در کودکان میتواند همزمان با غلبه بر حمله پانیک یا در زمانهای دیگر رخ دهد. نگرانی بیش از حد والدین و عدم مطرح کردن آن با متخصص به دلیل ترس از برچسبهایی مانند «دیوانه»، میتواند وضعیت و درمان را پیچیدهتر کند.
تستیه که میتونه ذرهذرهی شخصیتتو زیر ذرهبین بذاره روی لینک تست شخصیت شناسی MBTI پیشرفته کلیک کن و انجامش بده!
عوامل خطر
☠️برخی ویژگیهای شخصیتی که تمایل به اجتناب از موقعیتهای دشوار، انکار آنها یا دشواری در سازگاری با شرایط سخت را ایجاد میکند.
☠️ترومای شدید، چه در دوران کودکی و چه در بزرگسالی، مانند تجربه یا شاهد بودن یک رویداد آسیبزا یا قربانی سوءاستفاده بودن.
☠️استرس شدید، مانند روابط پرتنش، مشکلات مالی یا کاری.
☠️افسردگی یا اضطراب، به ویژه افسردگی شدید یا طولانیمدت، یا اضطراب همراه با حملات پنیک (Panic attacks).
☠️استفاده از مواد مخدر مانند توهمزاها، ماریجوانا و MDMA، که میتواند دورههای مسخ شخصیت یا مسخ واقعیت را ایجاد کند.
نکته: اختلال چندشخصیتی (اختلال هویت تجزیهای) و اختلال مسخ شخصیت هر دو به نوعی از تجزیه هویت و تجربههای غیرعادی مرتبط هستند، اما تفاوتهای کلیدی دارند. اختلال چندشخصیتی به وجود دو یا چند هویت یا شخصیت مجزا در یک فرد اشاره دارد، که هر یک از این هویتها ممکن است رفتارها، خاطرات و احساسات خاص خود را داشته باشد.
در مقابل، اختلال مسخ شخصیت به تجربههای عجیبی از خود و واقعیت اشاره دارد، که فرد ممکن است احساس کند از بدن خود جدا شده یا هویت خود را از دست داده است. در حالی که اختلال چندشخصیتی بیشتر به وجود هویتهای مختلف مربوط میشود، اختلال مسخ شخصیت به احساس عدم واقعیت و عدم ارتباط با خود اشاره دارد.
عوامل دخیل در شکلگیری اختلال مسخ شخصیت
ابتلا به اختلال مسخ شخصیت دلایل متنوعی دارد که اغلب با ترکیبی از عوامل روانی، زیستی و محیطی مرتبط است. در ادامه به برخی از دلایل اصلی این اختلال اشاره میکنیم:
✔️تروما یا استرس شدید: یکی از دلایل اصلی ابتلا به اختلال مسخ شخصیت، تجربه وقایع تروماتیک یا استرس شدید است. افرادی که حوادث ناگواری مانند سوءاستفاده، بلایای طبیعی یا جنگ را پشت سر گذاشتهاند، ممکن است به عنوان یک مکانیسم دفاعی مغز، احساس جدایی از خود و محیط را تجربه کنند. این حالت به کاهش تأثیرات عاطفی ناشی از استرس شدید کمک میکند.
✔️اختلالات اضطرابی و افسردگی: بسیاری از افراد مبتلا به اختلال مسخ شخصیت، همزمان با مشکلات اضطرابی یا افسردگی روبرو هستند. اضطراب شدید یا افسردگی عمیق میتواند منجر به احساس بیگانگی از بدن و محیط شود. این شرایط روانی ممکن است فرد را موقتاً به حالتی از جدایی و بیحسی ببرد و او را از ارتباط با احساساتش دور کند.
✔️عوامل ژنتیکی و زیستی: تحقیقات نشان میدهد که عوامل ژنتیکی و زیستی نیز میتوانند در ابتلا به این اختلال نقش ایفا کنند. افرادی که سابقه خانوادگی مشکلات روانی مانند اختلالات تجزیهای دارند، بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. علاوه بر این، تغییرات شیمیایی در مغز که پردازش تجربیات احساسی و خودآگاهی را مختل میکند، میتواند به توسعه این اختلال کمک کند.
✔️مصرف مواد مخدر: مصرف مواد روانگردان و مخدرهایی مانند حشیش یا مواد توهمزا نیز میتواند علائم مسخ شخصیت را ایجاد کند. این مواد درک فرد از واقعیت را تغییر میدهند و به احساس جدایی و بیگانگی از خود منجر میشوند. برخی افراد حتی پس از قطع مصرف، تجربههای مکرر مسخ شخصیت را گزارش میکنند. بنابراین، افراد مبتلا به اختلال اعتیاد مرتبط با مواد مخدر، بیشتر در معرض ابتلا به مسخ شخصیت قرار دارند.
یک دنیای جدید از اطلاعات منتظرته! برای کشف بیشتر، روی لینک دوره آموزشی درمان های روانشناختی اعتیاد در افراد کلیک کن.
شکلگیری اختلال مسخ شخصیت تحت تأثیر عوامل گوناگون به وجود میآید. یکی از عوامل مؤثر در ایجاد سندرم شخصیتزدایی، بیماریهای عصبی است. بیماریهای عصبی نظیر آلزایمر، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک و مولتیپل اسکلروزیس با تحت تأثیر قرار دادن مغز، زمینهساز شکلگیری اختلال مسخ شخصیت هستند. در برخی موارد، بیماری مسخ شخصیت در مراحل رشد شکل میگیرد و یک علت روانشناختی دارد.
احتمال میرود سندرم شخصیتزدایی به موجب یک واکنش بیولوژیکی به موقعیتهای خطرناک در زندگی شکل بگیرد. این امر به مرور زمان به شدت یافتن احساس و رخوت عاطفی میانجامد. جالب است بدانید که اختلال زوال شخصیت به عنوان یکی از نشانههای اختلال اضطرابی وحشت شناخته شده است. دورههای زوال شخصیت قادر است تا سالها تداوم پیدا کند.
علاوه بر این، ممکن است شدت بیماری به صورت دورهای دستخوش تغییر قرار بگیرد و خفیف و شدید گردد. مسخ شخصیت مزمن مرتبط به افرادی است که تجربه استرس و اضطراب طولانیمدت دارند. همچنین، تداخل ضربه شدید زمینه را برای عود کردن این اختلال مهیا میسازد.

عوامل تشدیدکننده سندرم شخصیتزدایی
🧠عدم برخورداری از خواب کافی
🧠صرع لُب گیجگاهی
🧠تشنج
🧠میگرن
🧠زوال عقل
🧠اختلال وسواس فکری-عملی
🧠استرس و اضطراب شدید
🧠مصرف مواد مخدر توهمزا، کتامین، حشیش و MDMA
🧠تداخل آسیب به سر و بیهوشی طولانیمدت
🧠محرومیت حسی
🧠هیپنوتیزم عمیق
🧠مدیتیشنهای خاص
🧠اعتیاد به بنزودیازپینها
🧠خشونت خانگی
🧠سوءاستفاده احساسی و جسمی در دوران کودکی
🧠از دست دادن عزیزان
🧠تمایل به نادیده گرفتن مشکلات و سازگاری با شرایط دشوار
🧠فراموشی
🧠حملات پانیک
مسخ شخصیت چه احساسی دارد؟
افراد مبتلا به اختلال مسخ شخصیت یا مسخ واقعیت، با خودشان غریبه به نظر میرسند. مسخ شخصیت و مسخ واقعیت شامل حس بیگانگی از تجربیات است – احساس غیرواقعی بودن و جدایی از خود و/یا محیط اطراف. پژوهشگران چندین جنبه متمایز از تجربه مسخ شخصیت/مسخ واقعیت را شناسایی کردهاند. اولین و شاید برجستهترین احساس در مسخ واقعیت، جدایی از فرآیندهای ذهنی و بدنی است گاهی بیماران آن را به عنوان ناظر بودن یا «انگار در یک رویا» یا فیلم یا «جدا از خودم» توصیف میکنند.
افراد احساس میکنند که بدنشان به آنها تعلق ندارد. صدای خودشان ممکن است دور و غیرواقعی به نظر برسد. در کنار آن، بیحسی عاطفی نیز وجود دارد. آنها اصلاً اضطراب یا هیجان خاصی احساس نمیکنند. هیچ واکنش عاطفی را تجربه نمیکنند: «احساساتم ناپدید شدهاند، هیچ چیز بر من تأثیری ندارد.» حس حضور نیز تحریفشده است. افراد مبتلا به اختلال مسخ شخصیت/مسخ واقعیت همچنین احساس بیگانگی از محیط اطراف را گزارش میدهند.
جهان به نظر غیرواقعی نمیرسد، اما مصنوعی به نظر میآید؛ یا «نقاشیشده، نه طبیعی» یا «دوبعدی»؛ افراد دیگر ممکن است «مانند بازیگران یک نمایش» به نظر برسند. زمان نیز به نظر خمیده میآید، به طوری که تجربیات گذشته، نزدیک به نظر میرسند. مسخ شخصیت/مسخ واقعیت همچنین میتواند ناراحتی وجودی ایجاد کند: «اگر من واقعاً خودم نیستم، پس کی هستم؟»

چگونه میتوانم به فرد مبتلا به اختلال مسخ شخصیت کمک کنم؟
اگر یکی از نزدیکانتان علائم اختلال مسخ شخصیت-مسخ واقعیت (DDD) را تجربه میکند، راههای متعددی برای حمایت و پشتیبانی از او وجود دارد. برخی از این راهها عبارتند از:
نیازی نیست که در این زمینه متخصص شوید، اما آگاهی حداقلی میتواند مفید باشد. این موضوع به ویژه برای اختلال DDD صدق میکند، زیرا توصیف علائم برای افراد مبتلا اغلب دشوار است. تجربهشان را تأیید کنید، این کار را حتی اگر احساسشان را کاملاً درک نمیکنید، میتوانید انجام دهید. یک عبارت ساده مانند «این وضعیت باید بسیار آزاردهنده باشد، متأسفم که با آن دست و پنجه نرم میکنید» میتواند تأثیر زیادی داشته باشد.
پیشنهاد دهید که همراهشان به جلسه درمانی بروید. در طول جلسه، میتوانید اطلاعات بیشتری درباره علائمی که تجربه میکنند یا عواملی که آنها را تحریک میکند، به دست آورید. اگر در مورد درمان تردید دارند، همراهی در جلسه اول میتواند تشویقکننده باشد. درک کنید که کمک به آنها ممکن است چالشبرانگیز باشد. مطمئن شوید که در صورت نیاز، برای حمایت در دسترس هستید؛ حضورتان ضرری ندارد.
فرض نکنید که سکوت به معنای عدم نیاز به کمک یا عدم تمایل به بودن با شماست. به مرزهای حریم خصوصیشان احترام بگذارید. اگر میگویند که نمیخواهند درباره علائم یا آسیبهای گذشته صحبت کنند، آنها را تحت فشار قرار ندهید. روانشناس مورد اعتمادتو تو کلینیک آنلاین روان هاب پیداش کن و وقت مشاورتو رزرو کن!
روشهای تشخیص اختلال مسخ شخصیت
روانپزشک در راستای شناسایی سندرم شخصیتزدایی، به بررسی مشکلات روانی اعم از اضطراب، استرس، افسردگی و اختلال شخصیت مرزی میپردازد. پس از آن، در خصوص کسب اطمینان از عدم صلاحیت بیماریهای فیزیکی، اقدام به تصویربرداری و آزمایشهای بالینی میکند.
بهتر است بدانید که در تشخیص اختلال مسخ شخصیت، مصاحبههای ساختار یافته ویژه، پرسشنامه و تستهای روانشناختی مؤثر واقع هستند. پس از رد احتمال شکلگیری نشانههای سندرم شخصیتزدایی ناشی از بیماریهای مختلف، روانپزشک به بررسی ملاکهای اختلال مسخ شخصیت میپردازد. مهمترین ملاکهای مسخ شخصیت شامل اختلال در عملکرد اجتماعی، پریشانی، تداوم احساس گسست از شخصیت و واقعیت، و عدم صحت درک بیمار نسبت به احساسات میشود.
روشهای درمان اختلال مسخ شخصیت
دارو درمانی
روانپزشک بر اساس علت شکلگیری سندرم شخصیتزدایی به انتخاب روش درمان میپردازد. به طور مثال، روانپزشک برای بیماران دارای میگرن و افسردگی، داروهای ضدافسردگی سهحلقهای را پیشنهاد میکند. از سری داروهای مؤثر در درمان مسخ شخصیت ناشی از افسردگی میتوان به کلومیپرامین، فلوکستین و کلونازپام اشاره کرد.
رواندرمانی
اختلال هویت تجزیهای یکی از شکلهای اختلالات تجزیهای میباشد که در سیر رشد شکل میگیرد. این اختلال از تحمیل ضربات شدید نشأت میگیرد و سبب بروز اختلال در هویت منسجم منفرد میگردد. در خصوص درمان اختلال مسخ شخصیت به موجب اختلال هویت تجزیهای، ضرورت دارد فرد تحت رواندرمانی قرار بگیرد. بهتر است بدانید که در دوران درمانی، بیمار تحت آموزش تکنیکهای حواسپرتی قرار میگیرد.
تکنیک روانپویشی
یکی از تکنیکهای کاربردی در رواندرمانی، رواندرمانی پویشی نام دارد. این تکنیک با تمرکز بر احساسات منفی، سبب از دست رفتن اضطراب ناشی از حوادث میگردد. علاوه بر این، تکنیک روانپویشی با ردیابی امور به اتفاقات آنی توجه میکند.
تکنیک تسلط بر خود
تکنیک تسلط بر خود در راستای درمان اختلال مسخ شخصیت مؤثر است. این تکنیک به بیمار کمک میکند تا با واقعیت ارتباط برقرار کند.
تکنیک هیپنوتیزم بالینی
یکی از تکنیکهای درمانی در خصوص تغییر بینش بیماران مبتلا به سندرم شخصیتزدایی، هیپنوتیزم بالینی است. در هیپنوتیزم بالینی در روانشناسی بالینی، از توجه، تمرکز، آرامش و مراقبه به منظور ایجاد فرصت کشف احساسات، افکار و خاطرات استفاده میشود.
حساسیتزدایی با تکنیک EMDR
یک تکنیک روانشناسی است که از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد شکل میگیرد از آنجایی که خاطرات مخرب در ذهن انسان تغییراتی را به ارمغان میآورند و سبب تداخل در تحلیل و پردازش درست اطلاعات توسط مغز میشوند، این امر زمینه را برای شکلگیری افکار و اضطراب مهیا میکنند. تکنیک EMDR در خصوص درمان اختلال اضطراب پس از حوادث (PTSD) تعبیه شده است. با این حال، در راستای درمان اختلالات روانی، به ویژه مسخ شخصیت، مورد استفاده قرار میگیرد.

عوارض اختلال مسخ شخصیت
اختلال مسخ شخصیت به تدریج عوارض جدی روانی و اجتماعی برای فرد ایجاد میکند. برخی از برجستهترین عوارض این اختلال به شرح زیر است:
❌اختلال در عملکرد روزانه: افراد مبتلا به مسخ شخصیت در اجرای فعالیتهای روزمره، مانند کار، تحصیل و تعاملات اجتماعی، با چالشهایی روبرو میشوند. این حس جدایی از خود و واقعیت، تمرکز و بهرهوری فرد را در محیطهای گوناگون کاهش میدهد.
❌اضطراب و افسردگی: بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، با گذشت زمان، به مشکلات دیگری مانند اضطراب شدید یا افسردگی دچار میگردند. این اختلالات، احساس انزوا و بیگانگی را تشدید کرده و کیفیت زندگی را به طور قابل توجهی پایین میآورند.
❌انزوای اجتماعی: به سبب ناتوانی در برقراری ارتباط طبیعی با خود و اطرافیان، افراد مبتلا به مسخ شخصیت ممکن است به آرامی از دوستان، خانواده و فعالیتهای اجتماعی فاصله بگیرند. این انزوا میتواند مشکلات روانی را وخیمتر کند و حس تنهایی را افزایش دهد.
❌کاهش احساس لذت و ارتباط عاطفی: کسانی که از مسخ شخصیت رنج میبرند، اغلب قابلیت لذت بردن از تجربیات روزمره یا برقراری پیوند عاطفی با دیگران را از دست میدهند. این وضعیت معمولاً به کاهش کیفیت زندگی عاطفی و روابط شخصی منجر میشود.
اختلال مسخ شخصیت در DSM-5
در DSM-5، اختلال مسخ شخصیت/مسخ واقعیت یک وضعیت سلامت روان شناختهشده است که با دورههای مستمر یا مکرر مسخ شخصیت، مسخ واقعیت یا هر دو مشخص و توصیف میشود. DSM-5 نیز در واقع مخفف کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم است. در ادامه، برخی از علائم کلیدی مسخ شخصیت همانطور که در DSM-5 ذکر شده است را آوردهایم:
🔶تجربیات مداوم یا مکرر احساس جدایی/دوری از فرایند ذهنی یا بدنی (مسخ شخصیت).
🔶در طول دورههای مسخ شخصیت، افراد ممکن است احساس کنند ناظر بیرونی افکار، احساسات، انواع حواس، اعمال یا بدن خود هستند.
🔶امکان دارد افراد احساس کنند که در حالتی رویاگونه قرار دارند یا چیزهای اطرافشان غیرواقعی و تحریفشده است (مسخ واقعیت).
🔶تجربه مسخ شخصیت و واقعیت باعث ناراحتی یا اختلال قابل توجه در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم شود.
🔶علائم قابل نسبت دادن به اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (مثلاً داروها یا مواد مخدر) یا شرایط پزشکی دیگر نیستند.
وجه تمایز و اشتراک اختلالهای مسخ شخصیت و مسخ واقعیت
اختلالهای مسخ شخصیت و مسخ واقعیت تحت عنوان یک بیماری در نظر گرفته میشوند. بهتر است بدانید که جنبههای اختلالهای شخصیتزدایی و مسخ واقعیت متفاوت است. سندرم شخصیتزدایی بیانگر یک گسست شخصیتی است که فرد احساس میکند از خود جدا شده است. در این نوع سندرم، فرد خود را در صحنهای از یک فیلم مشاهده میکند.
این در حالی است که مسخ واقعیت بیانگر احساس گسستگی از محیط و دنیای پیرامون است. احتمال میرود بیمار در مسخ واقعیت احساس کند جهان اطراف غیرواقعی است. علاوه بر این، ممکن است بیماری مسخ واقعیت سبب تحریک در حواس، به ویژه بینایی، گردد.
نکته: اختلال دوقطبی و مسخ شخصیت (Depersonalization) هر دو میتوانند شامل احساس عدم واقعیت باشند، اما در اختلال دوقطبی، این احساسات بیشتر در دورههای افسردگی یا مانیا بروز میکنند. در حالی که مسخ شخصیت به احساس جدایی از خود و محیط اشاره دارد، دوقطبی به نوسانات شدید عاطفی و تغییرات خلقی مربوط میشود.
کلام آخر
اختلال مسخ شخصیت بر کیفیت زندگی فرد تأثیرات نامطلوبی دارد و باعث اضطراب، افسردگی و انزوای اجتماعی میشود. علائم آن شامل احساس غیرواقعی بودن، جدایی از بدن، و ناتوانی در تجربه احساسات طبیعی است. درمان این اختلال عمدتاً از طریق رواندرمانی، به ویژه درمان شناختی-رفتاری (CBT)، و در مواردی داروهای ضداضطراب و افسردگی انجام میشود. از همین رو، تشخیص و درمان بهموقع میتواند به بهبود علائم و کاهش عوارض کمک بسیار زیادی بکند.
همانطور که خواندیم، مسخ شخصیت و مسخ واقعیت شرایط پیچیدهای از سلامت روان هستند که میتوانند تأثیر قابل توجهی بر احساس فرد از خود و درک واقعیت داشته باشند. درک جنبههای کلیدی این اختلالات، از جمله علائم و نشانههای آنها، معیارهای تشخیصی و گزینههای درمانی، برای متخصصان سلامت روان و افراد مبتلا به این شرایط، ضروری است. این دو اختلال نیازمند درک جامعی از جنبههای کلیدیشان هستند؛ چرا که با افزایش آگاهی در مورد این اختلالات شخصیتی و ارائه مداخلات مؤثر، میتوانیم از افراد آسیبدیده از مسخ شخصیت و مسخ واقعیت در مسیر درمان و بهبود کیفیت زندگی حمایت کنیم.
با شناخت هرچه بیشتر پیچیدگیهای این دو اختلال و ترویج رویکردی کلنگر برای درمان و حمایت، میتوانیم به افراد برای مدیریت علائم خود، افزایش بهزیستی و ایجاد تابآوری و امید در سفر بهبودشان، قدرت بسیاری ببخشیم. در حالی که مسخ شخصیت و مسخ واقعیت میتوانند احساس ترسناکی داشته باشند، درک اینکه قابل درمان است، ممکن است باعث اطمینان خاطر شود. درمان اختلال مسخ شخصیت نیاز به متخصص با تجربه در حوزه مربوطه دارد. شما میتوانید با استفاده از خدمات روانشناختی و روانپزشکی در جهت بهبود خود یا عزیزتان اقدام کنید.





