تفاوت مالیخولیا و افسردگی در روان انسان
مالیخولیا حالتی از غم عمیق و مداوم در روان انسان است که با افکار پوچگرایانه، وسواسگونه و احساس بیمعنایی همراهه. اغلب ریشهای عاطفی یا فلسفی داره و ممکنه با انزوای اجتماعی بروز کنه.

تفاوت مالیخولیا و افسردگی در روان انسان
آیا تا به حال با اصطلاح مالیخولیا یا ملانکولی (Melancholy) مواجه شدهاید؟ به نظر شما این حالت زیرمجموعه کدامیک از اختلالات روانی قرار میگیرد و چه تفاوتی با افسردگی دارد؟ برای کسب اطلاعات بیشتر درباره اختلال افسردگی ملانکولیک (Melancholic Depression)، روشهای تشخیص و گزینههای درمانی آن، تا پایان این بلاگ با ما همراه باشید.
در همین ابتدا لازم است توضیح دهیم که ملانکولی یا افسردگی مالیخولیایی، نوعی از اختلال افسردگی شدید (ماژور) است که با احساس غم و ناامیدی عمیق همراه است. این حالت بهگونهای است که فرد علاقه خود را به تمامی فعالیتهایی که پیشتر برایش لذتبخش بودهاند، از دست میدهد. اگرچه در گذشته، این بیماری بهعنوان یک اختلال مستقل شناخته میشد، اما امروزه انجمن روانپزشکی آمریکا آن را بهعنوان زیرمجموعهای از اختلال افسردگی اساسی (MDD) طبقهبندی میکند.
بهطوریکه ملانکولی بهعنوان یکی از ویژگیهای اصلی اختلال افسردگی اساسی در نظر گرفته میشود. عوامل ژنتیکی و سابقه خانوادگی نقش مهمی در بروز افسردگی مالیخولیایی ایفا میکنند. با این وجود، عواملی مانند افزایش سن یا ابتلا به سایر اختلالات روانی میتوانند احتمال بروز این اختلال را تشدید کنند. برای درمان افسردگی ملانکولیک، معمولاً از روشهایی مانند درمان دارویی، رواندرمانی و در برخی موارد الکتروشوک درمانی استفاده میشود.
اگه مدتهاست دنبال یه نفر میگردی که بفهمدت، این لینک همونه کلینیک آنلاین روان هاب کلیک کن و وقت مشاورتو رزرو کن!
تاریخچه مالیخولیا
مالیخولیا اصطلاحی تاریخی برای افسردگی است. برای بیش از 2000 سال، متخصصان مالیخولیا را نوعی اختلال حرکتی میدانستند. این به این دلیل است که این وضعیت میتواند بر مهارتهای روانی-حرکتی تأثیر بگذارد و باعث حرکات کند یا بیقرار شود.
در گذشته، مالیخولیا به مجموعهای از علائم اشاره داشت که شامل موارد زیر میشد:
- غمگینی
- خشم
- ترس
- وسواس
- هذیان
- دلمردگی
- ناامیدی
در دهههای 1970 و 1980، پژوهشگران استدلال کردند که افسردگی مالیخولیایی نوعی متمایز از افسردگی است و نه صرفاً یک علامت از این اختلال. این دیدگاه به دلیل ویژگیهای زیر مطرح شد:
🔴داشتن علائم یا ویژگیهای خاص و منحصربهفرد
🔴ارتباط بیشتر با خصوصیات فردی شخص نسبت به عوامل روانی-اجتماعی
🔴عدم پاسخ به داروهای پلاسبو
🔴مدیریت بهتر با داروهای ضدافسردگی و الکتروشوک درمانی (ECT) نسبت به رواندرمانی
🔴وجود یک مؤلفه ژنتیکی بالقوه
مقالهای در سال 2012 اشاره میکند که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-3) در سال 1980، متخصصان سلامت روان افسردگی مالیخولیایی را در یک دستهبندی واحد به نام افسردگی اساسی ادغام کردند.
در راهنمای DSM-5 که در سال 2013 منتشر شد، همچنان تأکید شده است که افسردگی مالیخولیایی بهعنوان یک تشخیص جداگانه از افسردگی بالینی محسوب نمیشود. در عوض، متخصصان سلامت از مالیخولیا بهعنوان یک مشخصکننده استفاده میکنند — واژهای توصیفی که برای روشنتر کردن تشخیص فرد به کار میرود.
افسردگی چیست؟
افسردگی یک اختلال جدی در حوزه سلامت روان است که با احساس مداوم و عمیق غمگینی و ناامیدی شناخته میشود. این وضعیت میتواند جنبههای مختلف زندگی فرد، از جمله عملکرد در محیط کار، تحصیل و روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، افسردگی بر خلقوخو، رفتار و حتی کارکردهای جسمانی مانند اشتها و خواب اثر میگذارد.
افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، معمولاً علاقه خود را به فعالیتهایی که پیشتر برایشان لذتبخش بوده از دست میدهند و در انجام کارهای روزمره با دشواری مواجه میشوند. در برخی موارد، ممکن است احساس کنند که زندگی ارزش ادامه دادن ندارد و حتی افکار خودکشی به سراغشان بیاید. شدت و نوع نشانههای افسردگی مالیخولیایی از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
بسیاری از افراد نشانههای کلاسیک افسردگی را تجربه میکنند، در حالی که برخی دیگر به انواع خاصی از آن، مانند مالیخولیا یا کاتاتونیا، مبتلا میشوند. خوشبختانه، اکثر علائم افسردگی با درمان قابلکنترل هستند. این درمانها ممکن است شامل دارو درمانی، رواندرمانی یا گفتوگودرمانی باشد.
اطلاعات کلیدی و کاربردی در انتظار شماست؛ روی لینک با ورزش مغز سلولهای خاکستری مغزت و قوی کن کلیک کن!
مالیخولیا چیست؟
افسردگی مالیخولیایی، که گاهی به آن افسردگی پنهان نیز گفته میشود، نوعی از افسردگی است که در آن علائم بالینی افسردگی بهصورت کامل بروز نمیکنند، اما فرد ممکن است با کاهش انرژی، بیمیلی به برقراری ارتباط اجتماعی و احساس بیارزشی یا ناامیدی مواجه شود. بهطور کلی، افسردگی مالیخولیایی با افسردگی معمولی تفاوت دارد، زیرا نشانههای افسردگی معمولی معمولاً شدت کمتری دارند و برای تشخیص دقیق آن، مراجعه به پزشک یا متخصص روانپزشکی ضروری است.
افسردگی مالیخولیایی میتواند در نتیجه برخی چالشهای زندگی مانند تغییرات اخیر در شغل، روابط، وضعیت سلامتی یا سایر عوامل استرسزا ایجاد شود. علاوه بر این، گاهی اوقات این نوع افسردگی ممکن است به دلیل اختلالات شیمیایی در مغز، مانند عدم تعادل در هورمونها یا نوروترانسمیترها (مواد شیمیایی که پیامها را بین سلولهای عصبی منتقل میکنند) به وجود آید. همانطور که پیشتر اشاره شد، افسردگی مالیخولیایی نوعی از اختلال افسردگی است که با ویژگیهای مالیخولیایی مشخص میشود.
اگرچه در گذشته این نوع افسردگی بهعنوان یک اختلال مجزا در نظر گرفته میشد، اما انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) دیگر آن را بهعنوان یک بیماری روانی مستقل به رسمیت نمیشناسد. در حال حاضر، مالیخولیا بهعنوان زیرمجموعهای از اختلال افسردگی اساسی طبقهبندی میشود. افسردگی مالیخولیایی اختلالی است که تمام نشانههای افسردگی اساسی را در بر میگیرد، اما برخی علائم جسمانی در آن شدت بیشتری دارند.
این علائم جسمانی شامل بیدار شدن در صبح زود، کاهش وزن قابلتوجه، احساس گناه شدید و ناتوانی در لذت بردن از فعالیتهای روزمره است. این وضعیت بهگونهای است که تأثیر منفی عمیقی بر تمام جنبههای زندگی فرد میگذارد.
مالیخولیا از دیدگاه فروید
در قرن بیستم، با ظهور زیگموند فروید در حوزه روانشناسی، مفهوم مالیخولیا بار دیگر به معنای اولیه خود، یعنی ارتباط با افسردگی و اختلالات عاطفی، بازگشت. فروید در سال 1918 مقالهای با عنوان «سوگواری و مالیخولیا» منتشر کرد و در آن نشان داد که مالیخولیا نوعی اختلال خلقی است که عمدتاً افراد در سنین بالاتر را تحت تأثیر قرار میدهد. پس از فروید، این دیدگاه ادامه یافت و پژوهشگران بعدی بهتدریج علائم جدیدی را به مجموعه نشانههای مالیخولیا اضافه کردند.
علائم افسردگی مالیخولیایی
علائم این اختلال بهصورت برجسته ظاهر میشوند و میتوانند بهطور قابلتوجهی بر سلامت روان و جسم فرد تأثیر بگذارند. این علائم شامل موارد زیر هستند:
◾️احساس غمگینی و پوچی مداوم که اغلب بهعنوان بیحسی عاطفی توصیف میشود.
◾️ناتوانی در لذت بردن از فعالیتهایی که قبلاً برای فرد لذتبخش بودهاند، که به آن آنهدونیا گفته میشود.
◾️کاهش وزن چشمگیر یا کاهش اشتها به دلیل بیعلاقگی به غذا.
◾️بیدار شدن در صبح زود، که معمولاً با بدترین حالت خلقی در طول روز همراه است.
◾️احساس گناه یا خودسرزنشی بیشازحد، حتی بدون دلایل مشخص.
◾️بیقراری روانی-حرکتی (ناآرامی) یا کندی حرکتی و گفتاری (تأخیر در حرکت و گفتار).
◾️دشواری شدید در تمرکز یا تصمیمگیری، حتی برای مسائل جزئی.
این علائم اغلب هفتهها یا ماهها ادامه دارند و حتی با تغییر شرایط خارجی ممکن است بهبود نیابند.
علل مالیخولیا
علت دقیق این اختلال هنوز بهطور کامل مشخص نیست، اما عوامل متعددی ممکن است در بروز آن نقش داشته باشند:
🔵عوامل زیستی: عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز مانند سروتونین، نوراپینفرین و دوپامین نقش مهمی ایفا میکند. این نوروترانسمیترها برای تنظیم خلقوخو، خواب و سطح انرژی ضروری هستند.
🔵آمادگی ژنتیکی: وجود سابقه خانوادگی اختلالات افسردگی احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش میدهد. مطالعات نشان میدهند افرادی که خویشاوندان نزدیک آنها به افسردگی مبتلا بودهاند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
🔵استرس مزمن: قرار گرفتن طولانیمدت در معرض رویدادهای استرسزا میتواند باعث اختلال در سیستم پاسخ به استرس مغز شود و آسیبپذیری نسبت به این اختلال را افزایش دهد.
🔵تغییرات هورمونی: شرایطی مانند کمکاری تیروئید، تغییرات هورمونی پس از زایمان یا یائسگی میتوانند دورههای افسردگی، از جمله افسردگی با ویژگیهای مالیخولیایی، را تحریک کنند.
🔵ویژگیهای شخصیتی: افرادی که گرایش به کمالگرایی یا خودانتقادی بیشازحد دارند، ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال باشند.
بیا با هم این تست رو امتحان کنیم! روی لینک تست رایگان افسردگی بک کلیک کن و شروع کن.
عوامل خطر مالیخولیا
شناخت عوامل خطر میتواند به شناسایی زودهنگام و پیشگیری کمک کند. عوامل خطر شایع عبارتاند از:
🟥سابقه مشکلات سلامت روان: افرادی که پیشتر به افسردگی یا اضطراب مبتلا بودهاند، در معرض خطر بیشتری هستند.
🟥تروما یا فقدان: تجربه یک رویداد آسیبزا یا از دست دادن عزیزان میتواند بهعنوان محرک عمل کند.
🟥بیماریهای مزمن: بیماریهایی مانند سرطان، بیماریهای قلبی یا پارکینسون با شیوع بیشتر این اختلال مرتبط هستند.
🟥مصرف موادمخدر: سوءمصرف الکل یا مواد مخدر میتواند علائم افسردگی را تشدید کند.
🟥سن و جنسیت: اگرچه این اختلال ممکن است هر فردی را تحت تأثیر قرار دهد، اما در بزرگسالان میانسال و مسنتر شایعتر است و زنان به دلیل تأثیرات هورمونی کمی بیشتر در معرض خطر هستند.
تشخیص افسردگی مالیخولیایی
🟥مصاحبه بالینی: روانپزشک یا روانشناس اطلاعاتی درباره علائم، مدتزمان آنها و تأثیرشان بر زندگی روزمره بیمار جمعآوری میکند. همچنین ممکن است سابقه خانوادگی و مشکلات سلامت روان قبلی بررسی شود.
🟥معیارهای DSM-5: افسردگی مالیخولیایی باید معیارهای خاصی را که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) مشخص شدهاند، برآورده کند، از جمله علائمی مانند آنهدونیا و ناامیدی عمیق.
🟥غربالگری سلامت جسمانی: آزمایشهای خون و ارزیابیهای پزشکی به رد سایر بیماریها، مانند اختلالات تیروئید یا کمبود ویتامینها، که ممکن است علائم مشابه افسردگی ایجاد کنند، کمک میکنند.
🟥پرسشنامههای استاندارد: ابزارهایی مانند مقیاس رتبهبندی افسردگی همیلتون (HDRS) یا فهرست افسردگی بک (BDI) ممکن است برای سنجش شدت علائم استفاده شوند.
درک تفاوت مالیخولیا و افسردگی در روان انسان
همانطور که اشاره شد، مالیخولیا بهعنوان زیرمجموعهای از اختلال افسردگی و نوع شدید آن شناخته میشود. این اختلال که در روانشناسی با نام اختصاری MDD (اختلال افسردگی اساسی) شناخته میشود، نوعی افسردگی بالینی است که میتواند جنبههای مختلف زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. این وضعیت بر خلقوخو، رفتار و همچنین عملکردهای جسمانی مانند اشتها و خواب تأثیر میگذارد.
در حال حاضر، MDD یکی از شایعترین اختلالات سلامت روان در ایالات متحده و بسیاری از کشورهای پیشرفته دیگر است. بر اساس دادههای سال 2019، حدود 8 درصد از بزرگسالان آمریکایی دستکم یک دوره افسردگی اساسی را تجربه کردهاند. بسیاری از افراد مبتلا به MDD هرگز به دنبال درمان نمیروند. با این حال، این افراد میتوانند با استفاده از داروها و روشهای درمانی، علائم خود را بهبود بخشند.
علت دقیق افسردگی مالیخولیایی، مانند بسیاری از اختلالات روانی دیگر، هنوز ناشناخته است. با این حال، پژوهشها نشان میدهند که تغییرات در مغز و مسیرهای هورمونی نقش مهمی در بروز این نوع افسردگی ایفا میکنند. در واقع، افسردگی مالیخولیایی اغلب ریشههای بیولوژیکی دارد و همین موضوع آن را از سایر انواع افسردگی متمایز میکند.
تأثیر هورمون کورتیزول بر مالیخولیا
در برخی افراد، عملکرد هیپوتالاموس، غده هیپوفیز و غدد فوقکلیوی دچار اختلال میشود. این سه بخش در مسیری به نام محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) فعالیت میکنند. از آنجا که این غدد مسئول ترشح مواد شیمیایی لازم برای مدیریت استرس و اشتها هستند، هرگونه نقص در عملکرد آنها میتواند به بروز افسردگی مالیخولیایی منجر شود.
بهطور خاص، در بیماران مبتلا به افسردگی مالیخولیایی، معمولاً سطح بالایی از هورمون کورتیزول مشاهده میشود. کورتیزول، هورمونی استروئیدی است که توسط غدد فوقکلیوی ترشح شده و به کنترل استرس کمک میکند. محور HPA وظیفه تنظیم میزان کورتیزول در خون را بر عهده دارد. اگر این تنظیم بهدرستی انجام نشود، عملکردهای اصلی بدن مانند متابولیسم، اشتها، تمرکز و حافظه تحت تأثیر قرار میگیرند. این اختلالات میتوانند بهعنوان عوامل اصلی بروز افسردگی مالیخولیایی شناخته شوند.
تأثیر سیگنالدهی مغز بر مالیخولیا
یکی دیگر از عوامل ایجاد افسردگی مالیخولیایی به نحوه سیگنالدهی نورونهای مغزی مربوط است. به عبارت دیگر، اگر تغییراتی در سیگنالهای مغزی رخ دهد، نحوه واکنش فرد به محیط اطرافش تغییر میکند. این موضوع میتواند یکی از دلایل اصلی افسردگی مالیخولیایی باشد. در چنین مواردی، ممکن است درمان با تحریک مغناطیسی مغز (RTMS) بهعنوان بهترین روش درمانی پیشنهاد میشود.
افسردگی انواع مختلفی دارد و درک تفاوتهای افسردگی مالیخولیایی با سایر انواع افسردگی میتواند به تشخیص دقیق و درمان مؤثر کمک کند. افسردگی مالیخولیایی با انواع شایع دیگر افسردگی مقایسه شده است:
اختلال افسردگی اساسی (MDD)
اگرچه افسردگی مالیخولیایی زیرمجموعهای از اختلال افسردگی اساسی (MDD) است، اما از نظر شدت و ماهیت علائم با آن تفاوت دارد. افراد مبتلا به MDD معمولی ممکن است احساس غمگینی، خستگی و ناامیدی را تجربه کنند، اما معمولاً از دست دادن کامل لذت یا بیحسی عاطفی که ویژگی بارز افسردگی مالیخولیایی است، در آنها دیده نمیشود. علاوه بر این، MDD اغلب میتواند توسط رویدادهای خارجی تحریک شود، در حالی که افسردگی مالیخولیایی معمولاً به شرایط خاص زندگی وابسته نیست.
افسردگی غیرمعمول (Atypical Depression)
افسردگی غیرمعمول در بسیاری از جنبهها نقطه مقابل افسردگی مالیخولیایی است. در حالی که افراد مبتلا به افسردگی مالیخولیایی توانایی احساس شادی در پاسخ به رویدادهای مثبت را از دست میدهند، کسانی که به افسردگی غیرمعمول مبتلا هستند، ممکن است در واکنش به تغییرات مثبت زندگی، بهبود موقتی در خلقوخو را تجربه کنند. همچنین، افسردگی غیرمعمول اغلب با افزایش اشتها و خواب بیشازحد (هیپرسومنیا) همراه است، که در مقابل بیخوابی و کاهش وزن مشاهدهشده در افسردگی مالیخولیایی قرار میگیرد.
اختلال افسردگی مداوم (دیستایمیا)
اختلال افسردگی مداوم یا دیستایمی، نوعی افسردگی طولانیمدت اما با شدت کمتر است. افرادی که به دیستایمی مبتلا هستند، خلقوخوی پایین مزمن را تجربه میکنند، اما علائم آنها معمولاً به اندازه افسردگی مالیخولیایی شدید نیست. دیستایمی ممکن است سالها ادامه داشته باشد و اغلب با دورههایی از خلقوخوی طبیعی همراه با خلق پایین همراه است، در حالی که افسردگی مالیخولیایی در دورههای افسردگی معمولاً شدیدتر و حادتر است.
اختلال عاطفی فصلی (SAD)
اختلال عاطفی فصلی در اثر تغییرات فصلی ایجاد میشود و اغلب در ماههای زمستان که نور طبیعی خورشید کمتر است، شدت مییابد. در حالی که هر دو اختلال عاطفی فصلی و افسردگی مالیخولیایی شامل خلقوخوی پایین و کمبود انرژی هستند، اختلال عاطفی فصلی ماهیت چرخهای دارد، اما افسردگی مالیخولیایی صرفنظر از تغییرات فصلی ادامه مییابد.
درمان اختلال عاطفی فصلی اغلب شامل نوردرمانی است، که در درمان افسردگی مالیخولیایی کمتر استفاده میشود. درک این تفاوتها برای افرادی که به دنبال درمان هستند، حیاتی است، زیرا زیرگروههای مختلف افسردگی به روشهای درمانی متفاوتی پاسخ میدهند.
پنج تفاوت اصلی بین مالیخولیا و افسردگی
تفاوت اصلی بین مالیخولیا و افسردگی شامل روشهای درمان، شدت علائم، علائم جسمانی، پیشآگهی و کاهش توانایی تجربه لذت هستند.
- درمان مالیخولیا با روشهای تحریک مغزی مانند الکتروشوک درمانی (ECT) نتایج بهتری دارد… در مقابل، افسردگی معمولاً با رواندرمانی و استفاده از داروها درمان میشود.
- شدت علائم در مالیخولیا نسبت به افسردگی بیشتر و پایدارتر در نظر گرفته میشود. بیماران مبتلا به مالیخولیا همچنین بیشتر در معرض علائم جسمانی (مانند بیخوابی، نوسانات اشتها، سردرد و غیره) قرار دارند، در حالی که بیماران مبتلا به افسردگی بیشتر از علائم روانی رنج میبرند.
- به دلیل شدت علائم مرتبط با مالیخولیا، این بیماران معمولاً به درمان طولانیتری نسبت به بیماران مبتلا به افسردگی نیاز دارند. مالیخولیا همچنین احتمال مزمن شدن و عود مکرر در طول زندگی بیمار را دارد، که باعث میشود پیشآگهی آن کمتر مطلوب باشد.
- در نهایت، شایعترین علامت مالیخولیا، فقدان کامل تجربه لذت یا احساس ناامیدی طولانیمدت است. این ویژگی در تشخیص افسردگی به این شدت رایج نیست.
تفاوت مالیخولیا و افسردگی از منظر عوامل خطر
پژوهشگران و متخصصان به این نتیجه رسیدهاند که افسردگی مالیخولیایی به شدت تحت تأثیر ویژگیهای بیولوژیکی و ساختار مغزی فرد قرار دارد. در واقع، مطالعات نشان دادهاند که برخلاف سایر انواع افسردگی، مالیخولیا ارتباط چندانی با عوامل اجتماعی یا روانی ندارد.
🔵عوامل ژنتیکی و وراثتی
🔵جنسیت مذکر
🔵اختلال در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) که پاسخ به استرس را مختل میکند
🔵هیپرکورتیزولیسم، یعنی وجود بیشازحد هورمون کورتیزول
🔵سابقه خانوادگی خودکشی یا اختلالات خلقی
🔵افزایش سن
🔵ابتلا به سایر اختلالات روانی که علائم روانپریشانه را در فرد نشان میدهند
تفاوت علائم مالیخولیا و افسردگی
یکی دیگر از جنبههای تمایز مالیخولیا و افسردگی، در نوع و شدت علائم آنهاست. علائم مالیخولیا در هر فرد ممکن است متفاوت باشد. بیشتر افراد مبتلا به مالیخولیا علائم افسردگی شدید (MDD) را نشان میدهند که مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
🔴غمگینی شدید و پایدار که برای مدت طولانی ادامه مییابد
🔴کاهش سطح انرژی و احساس خستگی مداوم
🔴بیمیلی به انجام فعالیتهایی که قبلاً لذتبخش بودهاند
🔴احساس اضطراب
🔴بیقراری یا تحریکپذیری
🔴تغییرات در اشتها، مانند پرخوری یا کمخوری
🔴اختلال در الگوی خواب، مانند پرخوابی یا کمخوابی
🔴تغییرات در حرکات بدن، مانند تکان دادن پا که قبلاً انجام نمیدادید
🔴ناتوانی در تمرکز
🔴دشواری در تصمیمگیری
🔴مشکلات حافظه
🔴افکار مرتبط با مرگ یا صحبت درباره مرگ و خودکشی
🔴اقدام به خودکشی
علائم ذکرشده، نشانههای افسردگی اساسی هستند که در بیماران مبتلا به مالیخولیا مشاهده میشوند. با این حال، برخی علائم بهطور خاص در افراد مبتلا به افسردگی مالیخولیایی دیده میشوند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
🟡عدم واکنش به رویدادهای مثبت یا اخبار خوب
🟡اختلالات شدید خواب
🟡کاهش وزن قابلتوجه
🟡ناتوانی در احساس لذت از اکثر فعالیتهای روزمره
🟡احساس گناه مداوم و بیشازحد که بهصورت غیرمنطقی است
🟡تشدید علائم افسردگی اساسی در ساعات صبح
توجه به تفاوتهای مالیخولیا و افسردگی از نظر شدت علائم، به تشخیص دقیق این اختلال کمک میکند. برای تشخیص افسردگی مالیخولیایی، حداقل سه مورد از علائم ذکرشده باید در فرد وجود داشته باشد. هرچه شدت علائم افسردگی اساسی (MDD) در بیمار بیشتر باشد، ویژگیهای مالیخولیایی در او بارزتر خواهد بود. معمولاً افرادی که به افسردگی اساسی با ویژگیهای روانپریشانه مبتلا هستند، بیشتر از دیگران علائم مالیخولیا را نشان میدهند.
تفاوت مالیخولیا و افسردگی در تشخیص
تفاوتهای مالیخولیا و افسردگی از نظر علائم به تشخیص دقیق این دو اختلال از یکدیگر کمک میکند. به همین دلیل، بسیاری از متخصصان معتقدند که افسردگی مالیخولیایی باید بهعنوان یک اختلال روانی جداگانه در نظر گرفته شود. با این حال، این اختلال همچنان بهعنوان زیرمجموعهای از MDD طبقهبندی میشود.
بر اساس معیارهای تعریفشده در راهنمای تشخیصی DSM-5 برای افسردگی مالیخولیایی، بیمار باید حداقل یکی از علائم زیر را داشته باشد:
🟡از دست دادن حس لذت در همه یا تقریباً تمام فعالیتهای موردعلاقه فرد
🟡عدم واکنش به فعالیتها یا رویدادهای لذتبخش از نظر عینی، به این معنا که حتی در صورت وقوع یک اتفاق مثبت، فرد احساس بهتری ندارد.
وجود تنها یکی از این علائم میتواند تشخیص افسردگی مالیخولیایی را تأیید کند. اگر هیچیک از این علائم در فرد مشاهده نشود، وجود حداقل سه مورد از نشانههای زیر نشاندهنده ابتلا به مالیخولیا است:
🔷احساس ناامیدی عمیق و پوچی
🔷بدتر شدن خلقوخو با گذشت زمان، که در ساعات صبح به اوج خود میرسد
🔷بیدار شدن زودهنگام در صبح (حداقل دو ساعت زودتر از زمان معمول بیداری)
🔷بیقراری قابلمشاهده در ظاهر فرد
🔷احساس گناه بیشازحد
روشهای تشخیص مالیخولیا
بهطور کلی، هیچ آزمایش پزشکی خاصی برای تشخیص افسردگی مالیخولیایی وجود ندارد. بهترین روش، مراجعه به یک روانپزشک حرفهای و با تجربه است که بتواند با ارزیابی علائم مالیخولیا در فرد، این اختلال را تشخیص دهد. با این حال، معمولاً در گام نخست تشخیص، لازم است بیمار از طریق آزمایش خون یا سایر آزمایشهای پزشکی، از نبود علل زمینهای دیگر برای افسردگی اطمینان حاصل کند. در این آزمایشها، موارد زیر بررسی میشوند:
🔺هورمون محرک تیروئید
🔺تیروکسین آزاد
🔺ویتامین D
🔺سموم احتمالی
چه اختلالات ممکن است با مالیخولیا اشتباه گرفته شوند؟
با وجود تفاوتهای میان مالیخولیا و افسردگی، شباهتهایی بین علائم افسردگی مالیخولیایی و سایر اختلالات روانی وجود دارد که تشخیص را دشوارتر میکند. به همین دلیل، یک روانپزشک با تجربه با بررسی دقیق علائم بیمار، تفاوت این اختلالات را با مالیخولیا شناسایی میکند. از جمله اختلالات روانی که ممکن است با مالیخولیا اشتباه گرفته شوند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🟡اختلال دوقطبی
🟡اختلال سیکلوتایمی
🟡اختلال افسردگی مداوم
🟡اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی
🟡اثرات داروهای تجویزی یا داروهای غیرقانونی
🟡بیماریهای جسمانی مختلف
🟡اختلال بینظمی خلقی مخرب (Disruptive Mood Dysregulation Disorder)
تفاوت درمان مالیخولیا و افسردگی چیست؟
اگرچه تفاوتهای مالیخولیا و افسردگی از نظر علائم و تشخیص تا حدی مشخص است، اما برای درمان هر دو اختلال روانی از روشهای نسبتاً مشابهی استفاده میشود. با این حال، رویکردهای درمانی خط اول برای افسردگی مالیخولیایی ممکن است با درمان سایر انواع افسردگی تفاوتهایی داشته باشد. در ادامه، به مهمترین روشهای درمانی که برای افسردگی مالیخولیایی به کار میروند، اشاره میکنیم.
درمان دارویی افسردگی مالیخولیایی
برای بهبود علائم افسردگی مالیخولیایی، متخصص اعصاب و روان معمولاً داروهای ضدافسردگی را با دوز مشخص برای بیمار تجویز میکند. برای این بیماران، داروهای ضدافسردگی سهحلقهای (TCA) نسبت به داروهای SSRI مؤثرتر هستند. این داروها از بازجذب انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین و نوراپینفرین توسط سلولهای عصبی مغز جلوگیری میکنند. برخی از رایجترین داروهای ضدافسردگی سهحلقهای عبارتاند از:
🔷توفرانیل (ایمیپرامین)
🔷پاملور (نورتریپتیلین)
🔷آمیتریپتیلین
تفاوت مالیخولیا و افسردگی در نوع داروی مورداستفاده نیز مشهود است، زیرا برای درمان افسردگی معمولاً از SSRIها استفاده میشود. مصرف داروهای سهحلقهای ممکن است عوارض جانبی به همراه داشته باشد که با گذشت زمان و ادامه مصرف کاهش مییابند. خشکی دهان، سرگیجه، تاری دید، خوابآلودگی، افزایش وزن، تعریق زیاد، مشکلات ادراری، یبوست و تغییر در ضربان قلب از شایعترین عوارض جانبی این داروها هستند. لازم است این داروها دقیقاً طبق دستورالعمل پزشک مصرف شوند. در صورت مشاهده عوارض جدی، میتوانید موضوع را با پزشک خود مطرح کنید.
رواندرمانی برای اختلال مالیخولیا
یکی دیگر از روشهای درمانی خط اول برای افسردگی مالیخولیایی، رواندرمانی یا مشاوره درمانی است. با این حال، شاید بتوان مهمترین تفاوت مالیخولیا و افسردگی را در این دانست که افسردگی مالیخولیایی صرفاً با رواندرمانی قابلدرمان نیست. این موضوع بهطور خاص به ریشههای بیولوژیکی قوی مالیخولیا مرتبط است.
بنابراین، معمولاً لازم است بیمار در کنار جلسات مشاوره با روانپزشک، از داروهای ضدافسردگی نیز استفاده کند. این نکته به تفاوت مالیخولیا و افسردگی از نظر درمان نیز اشاره دارد. برخی از مهمترین روشهای رواندرمانی که برای بیماران مبتلا به افسردگی مالیخولیایی به کار میروند، به شرح زیر هستند:
- درمان شناختی-رفتاری (CBT): در این روش درمانی، افکار و رفتارهای مشکلساز بیمار شناسایی شده و شرایط برای تبدیل آنها به افکار و رفتارهای مثبت و سالم فراهم میشود.
- درمان بینفردی (IPT): این نوع درمان به بیمار کمک میکند تا روابط خود با دیگران را بهبود دهد و انتظارات خود را اصلاح کند. نتیجه این روش، ایجاد شبکه حمایتی قویتری است که به بهبود روند درمان بیمار کمک میکند.
- خانوادهدرمانی: این تکنیک فضایی امن برای بیماران مبتلا به مالیخولیا ایجاد میکند تا بتوانند احساسات خود را بیان کرده و ارتباطات و علایق خود را بهبود بخشند.
درمان افسردگی مالیخولیایی با الکتروشوک
برخی از بیماران به روشهای رواندرمانی یا درمان دارویی پاسخ مناسبی نشان نمیدهند. در چنین مواردی، پزشک ممکن است درمان با الکتروشوک (ECT) را پیشنهاد کند. الکتروشوک درمانی روشی ایمن و مؤثر برای افسردگی مالیخولیایی محسوب میشود، بهویژه برای افرادی که علائم شدید دارند و به درمانهای مقاوم پاسخ نمیدهند.
نحوه انجام الکتروشوک
در درمان با ECT، یک تحریک الکتریکی کوتاه به مغز اعمال میشود که باعث ایجاد تشنج کنترلشدهای به مدت 20 تا 90 ثانیه میشود. برای انجام این روش، بیمار تحت بیهوشی عمومی قرار میگیرد تا عضلات بدن در حالت آرامش باشند و بهترین نتیجه از درمان حاصل شود.
مدتزمان بیهوشی بیمار بین 5 تا 10 دقیقه است. لازم به ذکر است که درمان با الکتروشوک باید در چندین جلسه تکرار شود و تعداد جلسات بسته به شدت علائم در هر فرد متفاوت است. این موضوع نیز یکی از جنبههای تفاوت بین مالیخولیا و افسردگی محسوب میشود.
درمان افسردگی مالیخولیایی با RTMS
درمان با تحریک مغناطیسی تکراری (RTMS) یکی از روشهای نسبتاً جدید برای درمان اختلالات روانی، از جمله انواع افسردگی، است. هدف اصلی این روش، تحریک نورونهای مغزی برای ایجاد تعادل در ترشح هورمونهای سروتونین و دوپامین است.
تفاوت درمان با RTMS و الکتروشوک در این است که RTMS نیازی به بیهوشی ندارد. در این روش، پالسهای مغناطیسی به مغز اعمال میشود، بنابراین یک روش کاملاً غیرتهاجمی با حداقل عوارض است.
درمان با RTMS باید تحت نظر پزشک متخصص و پس از تأیید او انجام شود. این درمان بهصورت جلسهای است و بیمار میتواند پس از هر جلسه به فعالیتهای روزمره خود ادامه دهد. تفاوتهای مالیخولیا و افسردگی ممکن است محدودیتهایی برای درمان با RTMS ایجاد کند؛ با این حال، پزشک متخصص میتواند این موضوع را بررسی کند.
چگونه از ابتلا به افسردگی مالیخولیایی پیشگیری کنیم؟
بهطور کلی، درمان افسردگی مالیخولیایی باید در اولویت قرار گیرد. با این حال، از آنجا که علائم این اختلال معمولاً با غمگینی شدید و بیعلاقگی به فعالیتهای روزمره همراه است، انجام برخی مراقبتها میتواند کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد. این مراقبتها بهویژه برای افرادی که داروهای ضدافسردگی مصرف میکنند، تأثیر درمان را افزایش میدهد.
🔺ورزش منظم
🔺رژیم غذایی سالم
🔺مراقبه و یوگا
🔺شرکت در جمعهای دوستانه و خانوادگی
🔺تنظیم برنامه خواب و حفظ نظم آن
اگرچه تفاوتهای مالیخولیا و افسردگی چالشهایی در درمان ایجاد میکند، این مراقبتها برای پیشگیری از افسردگی نیز مناسب هستند. باید توجه داشت که رعایت این نکات برای بیماران مبتلا به مالیخولیا ممکن است کمی دشوارتر از حد معمول باشد. با این حال، مصرف داروهای ضدافسردگی میتواند کنترل بیشتری بر شرایط بیمار فراهم کند و رعایت این مراقبتها را آسانتر سازد.
کلام آخر
هرچند افسردگی مالیخولیایی زیرمجموعهای از افسردگی اساسی محسوب میشود، اما تفاوتهایی با آن دارد. تفاوتهای مالیخولیا و افسردگی از نظر علل و علائم باعث شده است که درمان این دو اختلال تا حدی متفاوت باشد. اگرچه از روشهای مشابهی برای بهبود بیماران استفاده میشود، اما رویکرد درمانی متفاوتی برای هر یک دنبال میشود.