سلامت روان و اختلالات روانی

اثرات روانی جنگ ایران و اسرائیل: راه‌هایی برای تاب‌آوری و امید

بخش خیلی مهم و معمولاً نادیده‌گرفته‌شده‌‌ی جنگ، همون زخم‌های روانییه که به چشم نمیاد، اما عمقش از هر ویرانی‌ای بیشتره.

اثرات روانی جنگ ایران و اسرائیل: راه‌هایی برای تاب‌آوری و امید

سلام! اگه اینجایی، احتمالاً مثل خیلی‌های دیگه دغدغه داری که بفهمی جنگ اخیر ایران و اسرائیل چه تأثیری روی روح و روان آدما گذاشته. جنگ، فقط خرابی و خسارت فیزیکی نداره؛ یه زخم عمیق روی روان آدما می‌ذاره که گاهی تا سال‌ها خوب نمی‌شه. تو این بلاگ می‌خوام باهاتون درباره اثرات روانی جنگ حرف بزنم، از بچه‌ها گرفته تا بزرگسالا و حتی کل جامعه. یه کم هم درباره راه‌های کنار اومدن با این زخم‌ها گپ می‌زنیم.

تاثیرات روانی جنگ چیست؟

جنگ یه اتفاق عادی نیست. وقتی موشکا تو آسمون پرواز می‌کنن و صدای انفجار همه جا رو پر می‌کنه، فقط خونه‌ها و خیابونا خراب نمی‌شن؛ دل و روح آدما هم زیر فشار می‌ره. اثرات روانی جنگ یه جور زخم نامرئیه که ممکنه تا مدت‌ها خودشو نشون نده، ولی وقتی بروز می‌کنه، زندگی رو حسابی سخت می‌کنه. تو جنگ ایران و اسرائیل که از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ شروع شد، خیلیا تو ایران با ترس، اضطراب و حس ناامنی روبه‌رو شدن. این حسا فقط مال سربازا یا کسایی که تو مناطق جنگی بودن نیست؛ حتی اگه فقط خبرای جنگ رو از تلویزیون یا شبکه‌های اجتماعی دنبال کرده باشی، ممکنه یه گوشه از دلت آشوب باشه.

تحقیقات نشون می‌ده که تجربه‌های جنگ، مثل شنیدن صدای انفجار یا دیدن تصاویر ویرانی، می‌تونه باعث افسردگی، اضطراب یا حتی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بشه. اینا فقط یه سری اصطلاح روان‌شناختی نیستن؛ اینا حال و روز واقعی آدماییه که تو بحران گیر کردن. مثلاً تو جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، گزارش‌ها می‌گفتن که تو ایران بیش از ۶۰۰ نفر کشته و ۵۰۰۰ نفر زخمی شدن، و تو اسرائیل هم ۲۸ نفر کشته و بیش از ۳۲۰۰ نفر زخمی شدن. این اعداد فقط آمار نیستن؛ هر کدوم یه داستان، یه زندگی و یه زخم روانی پشتشونه.

جنگ چگونه روح و روان را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

جنگ مثل یه طوفان عظیمه که همه‌چیز رو به هم می‌ریزه. وقتی صحبت از جنگ ایران و اسرائیل می‌شه، باید یادمون باشه که این درگیری فقط یه مشت موشک و بمب نبود؛ یه جنگ روانی هم همراهش بود. مثلاً وقتی اینترنت تو ایران برای سه روز قطع شد، افرادی که خارج از ایران بودن نمی‌دونستن عزیزاشون کجان یا حالشون چطوره. این حس بلاتکلیفی خودش یه جور شکنجه روانیه. یا وقتی صدای پدافند هوایی تو تهران و شهرای دیگه بلند می‌شد، خیلیا با هر صدا از خواب می‌پریدن و قلبشون تندتند می‌زد.

از نظر علمی، وقتی تو همچین موقعیت‌هایی قرار می‌گیری، بدن وارد حالت “جنگ یا گریز” می‌شه. یعنی هورمونای استرس مثل کورتیزول تو بدن ترشح می‌شن و کل سیستم عصبی‌ات رو به حالت آماده‌باش می‌برن. این برای یه لحظه شاید بهت کمک کنه که سریع واکنش نشون بدی، ولی اگه این حالت روزها و هفته‌ها ادامه پیدا کنه، روان و جسم آدم خسته می‌شه. نتیجه جنگ ایران و اسرائیل فقط خرابی تأسیسات نظامی نبود؛ خیلیا با بی‌خوابی، کابوس و حس ناامنی دست‌وپنجه نرم کردن.

چرا جنگ یک تهدید جدی برای سلامت روان است؟

جنگ یه تهدید جدّیه چون زندگی رو از حالت عادی خارج می‌کنه. تو جنگ اخیر ایران و اسرائیل، خیلی از خدمات شهری قطع شد، کسب‌وکارها تعطیل شدن و حتی پیدا کردن دارو برای بعضی‌ها شد یه کابوس. اینجور موقعیت‌ها حس کنترل رو از آدم می‌گیره. وقتی نمی‌تونی روی چیزای ساده زندگی حساب کنی، استرس و اضطراب مثل سایه دنبالت می‌کنن.

یه تهدید دیگه اینه که جنگ باعث می‌شه آدما حس کنن دیگه هیچی تحت کنترلشون نیست. این بلاتکلیفی باعث می‌شه حس امنیت از بین بره و روان آدم زیر فشار خرد بشه. تازه، جنگ فقط مال اونایی که توش مستقیم درگیرن نیست؛ حتی مهاجرایی که تو کشورهای دیگه زندگی می‌کنن و نگران عزیزاشون تو ایران یا اسرائیل بودن، دچار اضطراب و افسردگی شدن.

تاثیر روانی جنگ بر کودکان

بچه‌ها نقطه حساس این داستانن. اونا نمی‌تونن مثل بزرگسالا مفاهیم پیچیده جنگ رو بفهمن، ولی ترس و اضطراب رو با تمام وجود حس می‌کنن. تو جنگ ایران و اسرائیل، بچه‌ها تو شهرهایی که مورد حمله قرار گرفتن، صدای انفجارا رو شنیدن یا از والدین مضطربشون حس ناامنی گرفتن. تحقیقات نشون می‌ده بیش از ۵۰ درصد بچه‌ها و نوجوونایی که تو مناطق جنگی زندگی می‌کنن، به افسردگی و اضطراب دچار می‌شن.

مثلاً وقتی رسانه ها یه دستورالعمل ساده برای توضیح جنگ به بچه‌ها منتشر کرد، کلی از والدین تشکر کردن چون نمی‌دونستن چطور باید با بچه‌هاشون حرف بزنن. یه روانشناس تو کهگیلویه و بویراحمد گفته بود که حضور یه بزرگسال آروم و حمایتگر کنار بچه می‌تونه حس امنیت رو بهش برگردونه. این یعنی اگه ما بزرگ‌ترا خودمون رو جمع‌وجور کنیم، می‌تونیم سپر محافظ بچه‌ها باشیم.

یه نکته دیگه اینه که بچه‌ها گاهی از طریق رسانه‌ها یا حرفای بزرگ‌ترا با تصاویر و اخبار ترسناک روبه‌رو می‌شن. مثلاً دیدن تصاویر ویرانی یا شنیدن درباره بمباران می‌تونه تو ذهنشون کابوس بسازه. برای همین مهمه که ما به‌عنوان والدین یا بزرگ‌ترا، اطلاعات رو فیلتر کنیم و اجازه ندیم بچه‌ها تو معرض اخبار بد قرار بگیرن.

تست اضطراب کودکان اسپنس (SCAS) یک ابزار روانشناختی است که برای ارزیابی علائم مختلف اختلالات اضطرابی، از جمله هراس اجتماعی، وسواس و سایر انواع اضطراب، در کودکان و نوجوانان ۳ تا ۱۰ ساله طراحی شده است.

اثرات منفی جنگ بر بزرگسالان

بزرگسالا هم از آسیب‌های روانی جنگ در امان نیستن. تو جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، خیلی از بزرگسالا با حس ترس دائمی، بی‌خوابی و حتی احساس گناه دست‌وپنجه نرم کردن. مثلاً یه نفر تو اروپا نوشته بود که هر خبری از بمب تو ایران، انگار آوار رو سرش خراب می‌کنه. این حس دوری و ناتوانی برای کمک به عزیزان، خودش یه جور زخم روانیه.

یه اثر دیگه جنگ، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) هست. گزارش‌ها می‌گن تا ۳۰ درصد کسایی که تو مناطق جنگی بودن، ممکنه علائم PTSD رو تجربه کنن. این یعنی کابوس‌های شبانه، فلش‌بک به لحظه‌های ترسناک جنگ، یا حتی دوری کردن از هر چیزی که یادآور جنگ باشه. تو اسرائیل هم گزارش شده که ۷۰ درصد مردم بعد از جنگ دچار اختلالات روانی شدن و مصرف داروهای ضداضطراب حسابی بالا رفته.

پیامدهای جنگ بر خانواده و جامعه

جنگ فقط روی تک‌تک آدما اثر نمی‌ذاره؛ کل خانواده و جامعه رو هم تحت تأثیر قرار می‌ده. تو ایران، مردم تو شهرهای مختلف با وجود سختی‌ها، دست به دست هم دادن و اتحادشون رو حفظ کردن. تو این مدت، ایرانی‌ها با همدلی و حمایت از همدیگه، چه تو کمک به زخمی‌ها و چه تو پخش غذا و وسایل ضروری، نشون دادن که تو سختی‌ها پشت هم وای می‌ایستن. این اتحاد باعث شد حس همبستگی و امید تو جامعه ایران زنده بمونه، حتی وقتی شرایط خیلی سخت بود.

از طرف دیگه، تو جامعه اسرائیل این حس اتحاد کمتر دیده شد. گزارش‌ها نشون می‌داد که بی‌اعتمادی بین مردم و حتی نسبت به دولت و رسانه‌ها زیاد شده بود. بعضیا خشمشون رو از سیاست‌های دولتشون نشون می‌دادن و بعضیا دنبال مقصر می‌گشتن. این خشم و جدایی باعث شد حس بیگانگی تو جامعه‌شون شکل بگیره و ترک‌های عمیقی تو روابط اجتماعی به وجود بیاد. تو ایران اما، این همدلی و اتحاد مثل یه نور امید بود که مردم رو سرپا نگه داشت.

خانواده‌هایی که عزیزی رو تو جنگ از دست دادن، با غم و اندوه عمیقی روبه‌رو شدن. تو ایران، این غم با حمایت‌های اجتماعی و خانوادگی تا حدی تسکین پیدا کرد، ولی تو اسرائیل، نبود این حس همبستگی باعث شد خیلیا تو غمشون تنها بمونن.

راه‌های کاهش آسیب‌های روانی جنگ

حالا که فهمیدیم جنگ چطور می‌تونه روح و روان آدما رو به هم بریزه، بیایم چند تا راهکار برای کم کردن این آسیب‌ها ببینیم. اول از همه، باید سعی کنیم یه روال ثابت تو زندگی‌مون نگه داریم. مثلاً ساعت مشخصی غذا بخوریم، بخوابیم و یه کم پیاده‌روی کنیم. این کارا حس کنترل رو بهمون برمی‌گردونه.

یه راه دیگه، محدود کردن اخبار جنگیه. همون‌طور که گفتم، تماشای مداوم اخبار می‌تونه استرس رو بیشتر کنه. بهتره یه تایم مشخص برای چک کردن اخبار بذاریم و بقیه وقتا خودمون رو با چیزای مثبت مثل موسیقی یا مطالعه مشغول کنیم. تکنیک‌های تنفسی و مدیتیشن هم خیلی کمک می‌کنن. مثلاً تنفس عمیق باعث می‌شه سیستم عصبی‌مون آروم بشه.

برای بچه‌ها، داستان‌گویی و بازی‌های مثبت خیلی موثره. می‌تونیم باهاشون درباره شخصیت‌های مقاومتی مثل حضرت زینب (س) حرف بزنیم تا حس امید و تاب‌آوری بهشون بدیم. اگه حس کردیم خودمون یا بچه‌هامون علائم شدید اضطراب یا افسردگی دارن، حتماً با یه روان‌شناس یا مشاور تماس بگیریم. کلینیک آنلاین روانشناسی روان هاب با روانشناس های حاذق میتونن تو این مسیر بهت کمک کنن.

راهکارهای حفظ سلامت روان در دوران جنگی

راهکارهای حفظ سلامت روان در دوران جنگی

برای حفظ سلامت روان تو دوران جنگی، باید یه سری کارای ساده ولی مهم انجام بدیم. اول، با دوستا و خانواده‌مون حرف بزنیم. این گفت‌وگوها حس تنهایی رو کم می‌کنه. دوم، یه محیط امن برای خودمون و بچه‌هامون درست کنیم. مثلاً یه گوشه دنج تو خونه که پر از وسایل آرامش‌بخشه، مثل کتاب یا اسباب‌بازی.

حفظ سلامت روان در دوران جنگی به دلیل فشارهای روانی، استرس مداوم و عدم قطعیت بسیار چالش‌برانگیز است. با این حال، راهکارهایی وجود دارند که می‌توانند به افراد کمک کنند تا در این شرایط دشوار سلامت روان خود را حفظ کنند یا بهبود بخشند. در ادامه، راهکارهای عملی و کاربردی ارائه شده است:

1. استرست رو کم کن

  • نفس عمیق بکش: یه روش ساده اینه که ۴ ثانیه نفس بکشی، ۷ ثانیه نگه داری، بعد ۸ ثانیه آروم نفس رو بدی بیرون. این کار اعصاب رو سریع آروم می‌کنه.
  • فکرت رو جمع کن تو همین لحظه: به جای اینکه هی نگران آینده باشی یا به گذشته فکر کنی، سعی کن رو همین الان تمرکز کنی.
  • یه کم تکون بخور: اگه می‌تونی یه کم پیاده‌روی کن، یوگا کار کن یا حتی حرکات کششی ساده انجام بده. اینا استرس رو کم می‌کنن.
  • تست رایگان سبک های مقابله با استرس (CSI): نحوه حل و فصل مشکلاتتان را سنجیده و کمک می نماید تا با استفاده از تمرین های عملی نقاط ضعف خود را به قوت تبدیل کنید.

۲. یه برنامه روزانه درست کن

  • زندگیت رو روال بنداز: سعی کن هر روز یه ساعت مشخص بخوابی، غذا بخوری و یه کارایی بکنی. این باعث می‌شه حس کنی یه چیزایی تو کنترلته.
  • کارای کوچیک انجام بده: حتی یه کار ساده مثل مرتب کردن یه گوشه از خونه یا خوندن چند صفحه کتاب می‌تونه حالتو بهتر کنه.

۳. با آدما در ارتباط باش

  • حرف بزن: با دوست، فامیل یا هرکی که بهت حس خوب می‌ده گپ بزن. حتی اگه شده تلفنی یا پیامکی، نذار تنها بمونی.
  • کمک بخواه اگه لازم شد: اگه حس کردی اوضاع روانت خیلی خرابه، با یه مشاور یا روانشناس حرف بزن، حتی اگه آنلاین باشه.

۴. خودتو سرگرم کن

  • یه سرگرمی پیدا کن: مثلاً نقاشی، نوشتن، موسیقی گوش دادن یا هر چیزی که حواست رو پرت کنه و بهت حال بده.
  • از اخبار فاصله بگیر: هی اخبار بد و منفی رو دنبال نکن، چون فقط اعصابت رو بیشتر به هم می‌ریزه.

۵. مراقب بدنت باش

  • خوب بخور و بخواب: حتی اگه شرایط سخته، سعی کن یه کم غذای سالم بخوری و به اندازه بخوابی. اینا رو مغزت تأثیر داره.
  • آب بخور: گاهی یه لیوان آب ساده می‌تونه حالتو بهتر کنه.

اگه حس کردی اوضاع خیلی خرابه، از مشاورای حرفه‌ای کمک بگیر. اینا همه راه‌هاییه که می‌تونه مارو تو این طوفان جنگی سرپا نگه داره.

علائم روانی شایع پس از تجربه جنگ

بعد از تجربه جنگ، خیلی از آدما با یه سری علائم روانی روبه‌رو می‌شن که گاهی خودشونم نمی‌فهمن این حالات از کجا اومده. این علائم می‌تونن خفیف باشن یا انقدر شدید بشن که زندگی روزمره رو مختل کنن. بیاید یه نگاه دقیق‌تر بندازیم به این علائم که هم تو بزرگسالا و هم تو بچه‌ها دیده می‌شن:

اضطراب و نگرانی دائمی

خیلیا بعد از جنگ حس می‌کنن یه چیزی تو دلشون سنگینی می‌کنه. مثلاً هر صدای بلندی، حتی صدای در یا ماشین، می‌تونه قلبشون رو به تپش بندازه. تو جنگ ایران و اسرائیل، صدای پدافند هوایی تو شهرهایی مثل تهران و تبریز باعث شد خیلیا مدام تو حالت آماده‌باش باشن. این اضطراب گاهی با تپش قلب، عرق کردن یا لرزیدن همراهه.

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

این یکی از شایع‌ترین اثرات روانی جنگه. کسایی که تو مناطق جنگی بودن یا حتی اخبار جنگ رو دنبال کردن، ممکنه دچار فلش‌بک بشن، یعنی یهو حس کنن دارن لحظه‌های ترسناک جنگ رو دوباره تجربه می‌کنن. مثلاً یه نفر ممکنه با شنیدن صدای هواپیما، یاد بمباران بیفته و وحشت کنه. کابوس‌های شبانه و اجتناب از چیزایی که یادآور جنگه (مثل اخبار یا مکان‌های شلوغ) هم جزو علائم PTSD هستش. گزارش‌ها می‌گن تا ۳۰ درصد کسایی که تو جنگ بودن ممکنه این اختلال رو تجربه کنن.

افسردگی و حس ناامیدی

جنگ می‌تونه حس امید رو از آدم بگیره. خیلیا بعد از جنگ ایران و اسرائیل احساس غم عمیق، بی‌انگیزگی یا حتی حس پوچی کردن. این حالات گاهی با گریه‌های بی‌دلیل، کم شدن انرژی یا از دست دادن علاقه به کارای روزمره مثل غذا خوردن یا معاشرت همراهه. تو ایران، کسایی که عزیزی رو تو جنگ از دست دادن، بیشتر تو این حس غم گیر کردن.

بی‌خوابی و اختلالات خواب

خوابیدن تو دوران جنگ و بعدش برای خیلیا سخت می‌شه. مثلاً تو ایران، وقتی صدای انفجارا شب‌ها بلند بود، خیلیا نمی‌تونستن درست بخوابن. این بی‌خوابی گاهی بعد از جنگ هم ادامه پیدا می‌کنه و آدم رو کلافه می‌کنه. حتی اگه خواب برن، ممکنه با کابوس از خواب بپرن.

خشم و تحریک‌پذیری

جنگ می‌تونه آدما رو عصبی‌تر کنه. خیلیا بعد از جنگ حس می‌کنن زود از کوره در می‌رن یا نمی‌تونن جلوی عصبانیتشون رو بگیرن. مثلاً تو اسرائیل، گزارش شده که خیلیا بعد از جنگ به خاطر فشار روانی، با کوچک‌ترین چیزی دعواشون می‌شد یا پرخاش می‌کردن.

حس گناه یا شرم

بعضیا حس می‌کنن چون زنده موندن یا نتونستن به عزیزاشون کمک کنن، مقصرن. این حس گناه تو کسایی که عزیزی رو تو جنگ از دست دادن خیلی شایعه. مثلاً تو ایران، کسایی که از مناطق جنگی دور بودن، گاهی حس گناه می‌کردن که چرا نتونستن کنار خانواده‌شون باشن.

مشکلات تمرکز و حافظه

جنگ می‌تونه ذهن آدم رو به هم بریزه. خیلیا می‌گن بعد از جنگ نمی‌تونن درست تمرکز کنن، چیزا رو فراموش می‌کنن یا حواسشون پرت می‌شه. این مشکل تو بچه‌ها هم دیده می‌شه و گاهی باعث افت تحصیلی‌شون می‌شه.

علائم خاص تو بچه‌ها

بچه‌ها معمولاً نمی‌تونن احساساتشون رو مثل بزرگسالا بیان کنن، برای همین علائم روانی‌شون یه کم فرق داره. مثلاً ممکنه مدام گریه کنن، از تنها موندن بترسن یا به والدینشون بچسبن. خیلی از بچه‌ها تو شهرهای درگیر، مثل تهران، از صداهای بلند می‌ترسیدن یا شب‌ها از خواب می‌پریدن. بعضی بچه‌ها هم رفتارای عجیب مثل پرخاشگری یا سکوت طولانی نشون می‌دن. تحقیقات می‌گه بیش از ۵۰ درصد بچه‌های مناطق جنگی ممکنه این علائم رو داشته باشن.

حس انزوا و دوری از جمع

بعضیا بعد از جنگ ترجیح می‌دن تنها باشن و از جمع دوری کنن. این حس تو اسرائیل بیشتر دیده شد، چون بی‌اعتمادی و خشم تو جامعه باعث شد آدما کمتر با هم حرف بزنن. اما تو ایران، همدلی مردم باعث شد این حس انزوا کمتر باشه.

علائم جسمی مرتبط با روان

گاهی استرس جنگ خودشو به شکل دردهای جسمی نشون می‌ده، مثل سردرد، معده‌درد یا خستگی مداوم. خیلیا فکر می‌کنن اینا فقط مشکل جسمیه، ولی ریشه‌شون روانیه.

چیکار کنیم اگه این علائم رو دیدیم؟

اگه خودت یا یکی از عزیزات این علائم رو داره، نترس! اینا نشونه ضعف نیست؛ فقط نشون می‌ده روانت یه کم نیاز به مراقبت داره. اگه این حالات بیشتر از یه ماه طول کشید یا زندگی روزمره‌ات رو مختل کرد، بهتره با یه روان‌شناس یا مشاور حرف بزنی.

نتیجه‌گیری: یه نور امیدی تو دل تاریکی

جنگ ایران و اسرائیل، مثل هر جنگ دیگه‌ای، زخم‌های عمیقی رو روان آدما گذاشت. اما ما آدما قوی‌تر از این حرفاییم. تو ایران، اتحاد و همدلی مردم نشون داد که حتی تو سخت‌ترین روزا، می‌تونیم پشت هم باشیم و امید رو زنده نگه داریم. با خودمراقبتی، حمایت از همدیگه و یه کم امید، می‌تونیم از این روزای سخت عبور کنیم. بیاید دست به دست هم بدیم، با بچه‌هامون مهربون باشیم، و به خودمون فرصت بدیم که دوباره بخندیم. تو این راه، مشاورا و خطوط حمایت روانی کنارمونن.

تو چی فکر می‌کنی؟ تو این موقعیتا چه‌کارایی بهت کمک کرده که آروم بمونی؟ نظرت رو بگو، شاید به بقیه هم کمک کنه!

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا